طلاق

با نگاهی اجمالی به آمار طلاق در ایران و راهرو های دادگاه خانواده می توان به این موضوع پی برد که بیشتر آمار طلاق ها مربوط به ازدواج ناموفق و عدم شناخت کافی بوده و در ادامه مهریه های سنگین است که مشکلات خانوادگی را شدید کرده و نهایتاً باعث این می شود که یا مردان به زندان افتاده و یا زنان را از خوشبختی باز دارد.

اصلاً چرا مهریه؟

مهریه در اسلام از زمان های گذشته به عنوان یک سنت وجود داشته و به نوعی تضمین کننده خوشبختی خانم ها بوده است.شاید در آن زمان درمقابل تمامی قوانینی که به نفع مردان وجود داشت، وجود چنین قانونی به نفع زنان بسیار جالب به نظر می رسید اما به واقع چنین قانونی علاوه بر اینکه تضمین کننده خوشبختی خانم ها نبوده بلکه میزان بزهکاری و افراد زندانی را در ایران بالا برده و خود تبدیل به یک مشکل شده است شاید اگر قرار بود حقوق زن و مرد با هم برابر شود دادن حق طلاق به زنان هم بهترین راهکار بود اما جدا از این مسائل قانونگذاران به این نتیجه رسیدند تا با اضافه کردن حق انتخاب و بندی در عقدنامه با این حق که زوجین به این نتیجه برسند که مهریه عندالمطالبه بوده و یا عندالاستطاعه به نوعی بار مهریه سنگین را برداشته اند اما وجود این قانون هم نتوانسته است انتظارات را برآورده کند.



مهریه عندالاستطاعه چیست؟

درواقع روشی است که اگر زمانی کار به طلاق کشیده شد خانم با درخواست مهریه خود باید در حد توان شوهر از او مهریه گرفته و اگر مرد توانایی پرداخت را نداشت به صورت قسط بندی و یا روش های دیگر مهریه زن پرداخت شود اما از مزایای این روش عدم زندانی شدن مرد بوده و البته برخی این را نقطه ضعفی میدانند که با این روش آن حق مهریه از خانم ها گرفته شده است. اما آیا به واقع مهریه ضامن خوشبختی میباشد؟! معلوم است که خیر! این بحث ها همه و همه نمی تواند ضامن خوشبختی باشد بلکه تنها انتخاب درست و با دقت و داشتن هدف برای زندگی می تواند ضامن خوشبختی دختران و پسران بوده و اصلاً کاری با مهریه ازدواج در این میان وجود ندارد البته گرچه همین بحث ها بر سر مهریه در جلسات خواستگاری اولین جرقه های اختلافات بین خانواده دختر و پسر را می زند.

منبع:مشاوره ازدواج-مهریه و شرایط و ضوابط آن

طلاق عاطفی

کلمه طلاق عاطفی شاید برای بسیاری از مردم واژه جدیدی باشد. بسیاری از مردم، طلاق را به معنی جدایی کامل زن و شوهر و از هم‌گسیختن کامل زندگی مشترک می‌دانند، اما واقعیت این است که برای بسیاری از زوجین آینده فرزندان، آبرو و حیثیت خانوادگی و آینده مبهم زندگی بعد از طلاق و ترس از این آینده مبهم موضوعاتی هستند که مانع از جدایی کامل آنها از همدیگر شده است. این زوجین در کنار همدیگر زندگی می‌کنند، اما در اصل از هم طلاق گرفته‌اند، که اصطلاحا به این نوع طلاق، طلاق عاطفی گفته می‌شود. فرق این نوع طلاق با طلاق رسمی این است که این نوع طلاق در هیچ کجا و توسط هیچ اداره و سازمان مشخصی ثبت نمی‌شود، به همین دلیل هیچ آمار دقیق و روشنی از این نوع طلاق وجود ندارد. اما تحقیقات شخصی مولف و چند پژوهش دیگر که توسط برخی مراکز دانشگاهی انجام شده است، حاکی از درصد شیوع بسیار زیاد طلاق عاطفی می‌باشد. پایین بودن میزان رضایت زناشویی یکی از نشانه‌های اصلی طلاق عاطفی است. شاید باورکردنی نباشد که بدانید اگر یک سازمان اجتماعی رسمی وجود داشته باشد که مسئولیت سرپرستی خانم‌ها را بعد از طلاق به عهده بگیرد، به یکباره درصد بسیار زیادی از خانواده‌ها از هم جدا می‌شدند و آمار طلاق به حدود ۸۰ یا ۹۰ درصد می‌رسید، یعنی در واقع می‌توانیم بگوییم که تنها عاملی که باعث حفظ خانواده‌ها شده است، ترس از آینده مبهم زندگی پس از طلاق برای خانم‌ها است، در حالی که نباید اینطور باشد. باید عشق و علاقه زوجین عامل ادامه‌دهنده زندگی باشد، نه ترس از آینده مبهم. این وضعیت یعنی این‌که اکثر زندگی‌های مشترک اجباری هستند و شاید زوجین به طور داوطلبانه و ارادی یکدیگر را انتخاب کرده باشند، اما در حال حاضر به صورت اجباری با هم زندگی می‌کنند. حال تصور کنید که وقتی دو نفر به طور اجباری در کنار یکدیگر زندگی کنند، چه مسائل و مشکلاتی ممکن است برای آنها به وجود بیاید. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که اگر مجددا در شرایط انتخاب همسر قرار بگیرید، آیا باز هم همسر فعلی خود را انتخاب می‌کنید یا خیر؟


اگر چنانچه تمایلی به انتخاب همسر فعلی خود ندارید، شما هم در معرض طلاق عاطفی هستید. اما طلاق عاطفی هم مانند سایر حالات انسان دارای سلسله‌مراتبی است که برخی از افراد در حالت ضعیف و برخی هم در حالت شدید قرار دارند. به هر حال طلاق عاطفی در هر شرایطی که باشد، یکی از علائم کمرنگ‌شدن عشق و علاقه، سرد شدن روابط خانوادگی و زمینه‌ساز گرایش به روابط پنهان می‌باشد. طلاق عاطفی اگرچه به صورت خفیف هم باشد، باید از طریق مراجعه به یک روان‌شناس متخصص شناسایی، علل و عوامل به‌وجود آورنده آن مشخص و در جهت از بین بردن کامل آن اقدام لازم صورت پذیرد. هیچ یک از ازدواج‌ها یک شبه به طلاق منتهی نشده‌اند و هیچ یک از روابط پنهان نیز یک شبه شکل نگرفته‌اند، بلکه از مدت‌ها قبل ریشه‌ها و عوامل به‌وجود آورنده آن در خانواده به وجود آمده، اما زوجین نسبت به آن بی‌تفاوت بوده‌اند. بنابراین زمانی متوجه مشکل شده‌اند که دیگر خیلی دیر شده است. آمار طلاق عاطفی در جامعه ما بسیار بالاست. یعنی این‌که بسیاری از زوجین از ازدواج خود اظهار پشیمانی و نارضایتی می‌کنند. ازدواج در سنین پایین، توجه بیش از حد به ظواهر، عدم تناسب سنی، عدم تناسب تحصیلی، عدم تناسب اقتصادی خانواده‌ها و… برخی از علت‌های این نارضایتی هستند. اما در این فصل هدف ما بررسی علل و عوامل به وجود آورنده طلاق عاطفی نیست. این علل و عوامل را در جای خود مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم. در این‌جا هدف ما صرفا شناسایی ماهیت طلاق عاطفی و هشدار در زمینه میزان شیوع رو به افزایش آن است. و از همه مهم‌تر این که طلاق عاطفی زمینه‌ساز به وجود آمدن اختلافات خانوادگی، سردی روابط بین زوجین و در نهایت امر بوجود آ‌مدن روابط پنهان می‌باشند.

طلاق عاطفی ذاتا یک پدیده مخرب و زمینه‌ساز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر می‌باشد. اعتیاد رابطه بسیار نزدیکی با طلاق عاطفی دارد. اگر کانون خانواده گرم و پرمحبت باشد، تمام نیازهای عاطفی و روانی زوجین را تامین می‌کند و زوجین نیازی به جشن‌ها و همنشینی‌های مجردی ندارند که در بسیاری از موارد این جشن‌ها و همنشینی‌ها زمینه‌ساز گرایش به طرف مصرف مواد مخدر می‌شوند. افسردگی، اضطراب، احساس کسالت و سردرگمی، فرار از منزل همگی آثار و نتایج نشئت گرفته از طلاق عاطفی می‌باشند. حال تصور کنید با این طیف وسیع عوارض و مشکلات و با توجه به این شیوع بسیار گسترده، آیا می‌توانیم به سادگی از کنار آن بگذریم؟ آیا سرمایه‌گذاری در جهت کاهش این آسیب اجتماعی بر همه فعالیت‌های دیگر ارجحیت ندارد؟

منبع:مشاوره ازدواج-طلاق عاطفی

اثرات مثبت طلاق براي كودكان نكته اي است كه معمولا به آن توجه نمي شود. بسياري از ما از طريق تلويزيون، رسانه‌هاي اجتماعي يا اخبار از ناخوشايندي طلاق آگاه هستيم.
علاوه بر اين دوستان، اقوام و همكاراني داريم كه طلاق هاي سختي را پشت سر گذاشته اند. در نتيجه، تصور اينكه چه زماني طلاق براي كودكان مفيد است، ممكن است دشوار باشد.
به شرطي كه هر دو والدين در طول رويدادي كه در نهايت زندگي خود و فرزندشان را تغيير مي‌دهد، واقعاً گام بردارند و حمايت لازم را از فرزندان خود ارائه كنند، طلاق آسيب كم تري را به همراه دارد.
اثرات مثبت طلاق براي كودكان و نقش مشاورالبته توجه داشته باشيد كه طلاق هميشه براي كودك « بد» مي باشد و آسيب هايي را به همراه دارد. اما اگر طلاق درست صورت بگيرد و طرفين به كودك اهميت بدهند مي توانند اثرات مثبت طلاق براي كودكان را به همراه داشته باشد بنابراين حتما پس از طلاق با مشاور صحبت كنيد تا كودك خود را در بهترين شرايط بزرگ كنيد.
آنچه مهم‌تر از همه به ياد داشته باشيد اين است كه هميشه نمي‌توان فرزندان را در خانواده‌اي با دو والد شاد بزرگ كرد.
وقتي والدين نمي توانند به موارد فوق دست يابند، فرزندانشان بهتر است به جاي زندگي با دو بزرگسال ناراضي زير يك سقف، با دو والدين شاد در دو خانواده جداگانه زندگي كنند. طلاق در اين شرايط مي تواند براي كودكان مفيد باشد.
۱. حذف سوء استفادهمتأسفانه والدين مي توانند از يكديگر و همچنين فرزندان خود سوء استفاده كنند. بديهي است كه حذف كودكان از چنين محيط هاي سمي از چندين جهت براي آن ها مفيد است.

۲. از بين رفتن تنش | اثرات مثبت طلاق براي كودكان وقتي تنش در محيط خانه از بين مي رود، بچه ها آرام تر مي شوند. رفتارهاي كودكان اغلب با سطح تنش در فضاي خانه‌ منطبق است. هنگامي كه طلاق جدايي رخ مي دهد، شدت تنش در محيط محو مي شود و رفتارهاي كودكان آرام تر مي شود.
۳. انعطاف پذيرتر و سازگارترفرزندان طلاق بايد راهبردهاي مقابله‌اي را ايجاد كنند كه همسالان شان تا سال‌ها بعد با آن‌ها مواجه نمي‌شوند. علاوه بر اين، فرزندان والدين مطلقه با شرايط مختلف سبك زندگي سازگارتر مي شوند. آن ها با موفقيت و به طور منظم بين خانه مادر و خانه پدر جابه جا مي شوند.
۴. همدليتغييري كه طلاق در خانواده‌هايشان ايجاد مي‌كند، باعث مي‌شود كه برخي از فرزندان والدين مطلقه نسبت به مشكلات ديگران دلسوزي بيشتري داشته باشند. وقتي همسالانشان مشكلات خانوادگي دارند، فرزندان والدين طلاق گرفته مي توانند با آن مشكلات ارتباط برقرار كنند.
با ديدن طلاق والدين خود، بسياري از كودكان از تجربيات آن ها استفاده مي كنند و آن را در موقعيت هاي ديگر به كار مي برند. بنابراين، به عنوان مثال، اگر ببينند كه يكي از دوستان خود دچار مشكل شده است، اغلب به او كمك مي كنند. بنابراين شخصيت حمايت كننده پيدا مي كنند.
۵. خودكفايييكي از مهم ترين اثرات مثبت طلاق براي كودكان خودكفايي مي باشد. زيرا هر دو والد مطلقه اغلب پس از جدايي به طور تمام وقت كار مي كنند تا بتوانند زندگي خود را اداره كنند. در چنين شرايطي، كودكان بيشتر به خود متكي مي شوند. بسياري از كودكان طلاق اغلب از مدرسه يا فعاليت هاي بعد از مدرسه به خانه باز مي گردند قبل از اينكه والدينشان از سر كار برگردند.
آن‌ها ياد مي‌گيرند كه «از خود دفاع كنند». اغلب، آن ها شروع به انجام كارهاي خانه مي كنند، وعده هاي غذايي خود را درست مي كنند.
۶. والدين مطلقه به فرزندان خود الگو مي‌دهند كه آن ها شايسته داشتن يك رابطه مناسب هستنددر اين صورت طلاق به فرزندان نشان مي‌دهند كه به ازدواج ناسالم يا ناخوشايند رضايت ندهند. پس از طلاق، در نهايت والدين مطلقه روابط جديدي را آغاز مي كنند. در نتيجه، كودكان شاهد خوشحالي والدين خود هستند كه فرصت‌هاي الگوسازي عالي را براي كودكان فراهم مي‌كنند.
۷. رابطه بهتر والدين با فرزندبا حضانت مشترك، فرزندان والدين مطلقه اين فرصت را دارند كه هر يك از والدين را به عنوان يك والد كامل و مطمئن تجربه كنند. در خانواده هايي كه طلاق ندارند، بسياري از والدين فقط «حضور» هستند اما تعامل معناداري با فرزندان خود ندارند. هنگامي كه هر دو والد با هم هستند، يكي از آن ها اكثر وظايف تربيتي يا تربيتي را بر عهده مي گيرد.
پس از وقوع طلاق، زماني كه فرزندان ملاقات و اشتراك زماني خود را با والدين مربوطه خود تجربه مي كنند، هر يك از والدين كاملاً روي آن ها تمركز مي كنند. آن‌ها اين فرصت را دارند كه در سطح عميق‌تري نسبت به همسالان خود كه طلاق نگرفته‌اند، درباره والدين خود بياموزند، زيرا زمان زيادي را با هر فرد والديني مي‌گذرانند.
۸. ازدواج ايده آل نيستبا مشاهده تأثيرات طلاق بر والدين و سبك زندگي آن ها، فرزندان والدين مطلقه درك بالايي در مورد اهميت پايداري ازدواج دارند و احتمالاً اهميت بيشتري براي آن قائل هستند، اين اثرات مثبت طلاق براي كودكان به آن ها ياد مي دهد تا بتوانند درست تصميم بگيرند و درك كنند كه رابطه مشكلاتي مي تواند وجود داشته باشد.

اثرات مثبت طلاق براي فرزندان۹. روابط نزديك تر با خواهر و برادرشان |فوايد طلاق براي فرزندانبچه هاي طلاق اغلب رابطه شان با خواهر و برادرشان قوي تر مي شود. هيچ كس بهتر از خواهر و برادرش نمي داند كه هنگام طلاق والدينشان چه مي گذرند.

منبع:كانون مشاوران ايران-۱۱ اثرات مثبت طلاق براي كودكان | نكاتي براي كمك به فرزندان

مراحل طلاق عاطفي، نشانه هاي طلاق عاطفي شامل مراحلي مي باشد كه افراد به مرور آن را پشت سر مي گذارند و به مرور از هم سرد مي شوند.
طلاق از نظر شدت استرس بالاتر از ترس از مرگ قرار دارد و اغلب با عوامل استرس زا ديگر مانند اختلافات زناشويي، مشكلات مالي جدي، نقل مكان، تك فرزندي، ضررهاي متعدد و دعواهاي شديد همراه مي باشد.
با آگاهي، اين فرآيند و مراحل طلاق عاطفي مي تواند بسيار راحت تر از چيزي كه تصور مي كنيد طي شود. اگرچه آسان نيست، اما آگاهي و جلسات مشاوره در دراز مدت به شما كمك مي كند كه احساس بهتري داشته و از تجربه خود درس بگيريد.
مراحل طلاق عاطفي و پايان رابطههنگامي كه يك رابطه به پايان مي رسد، افراد احساسات متناقضي را تجربه مي كنند، زيرا در تلاش براي درك بهترين راه براي پيشرفت هستند. اين فشار با آگاهي از اين امر كه هر قدم برداشته شده ممكن است بر آينده و رفاه آن ها تأثير بگذارد، تركيب مي شود.
در طي تمام مراحل طلاق عاطفي گفته شده تكيه بر دوستان و خانواده خوب براي حمايت كمك مي كند تا از اين موانع عاطفي عبور كنيد. مشاوره حرفه اي مي تواند در تمام مدت كنار شما بوده و استرس، اضطراب و افسردگي شما را كاهش دهد.
مرحله اول: انكار و سرزنشدر ابتدا زوجين شروع به سرزنش يكديگر براي مشكلات گذشته، حال و حتي آينده مي كنند. تصوير منفي از خود، احساسات مبهم، نارضايتي، خشم، اضطراب، خلق افسرده، احساس ناراحتي، احساس گناه از نشانه هاي اين مرحله مي باشد.
نقش مشاور در اين مرحله اهميت زيادي دارد. مشاور بايد حس كنترل زندگي زوجين را تقويت كند، ترس آن ها را از روند جدايي را خنثي كند و مشاوره هاي لازم پيش از طلاق را نيز براي آن ها فراهم كند.
اگر در حال تجربه انكار هستيد، ممكن است از دوستان و خانواده كناره گيري كنيد و بخواهيد تنها باشيد  تا از تصميم گيري هاي مهم اجتناب كنيد. با اين حال، گاهي اوقات تأخير در رويارويي با مسائل مي تواند مشكلات بزرگ تري ايجاد كند. اغلب مواقع بسياري از مسائل احساسي‌ هستند و بايد به مشاور مراجعه كنيد.
مراحل طلاق عاطفي: سوگواري و افسردگيافسردگي ناشي از غم، اندوه و تنهايي است. اكثر افراد در روند مراحل طلاق عاطفي سطحي از افسردگي را تجربه خواهند كرد. در اين مرجله ممكن است هدف زندگي را زير سوال ببريد و احساس كنيد از جامعه جدا شده ايد. حتي ممكن است در مورد آزار رساندن به بچه ها و كساني كه دوستشان داريد احساس گناه كنيد.
افسردگي مانند پوچي مي تواند فلج كننده باشد. گاهي اوقات افراد در افسردگي گير مي كنند و نمي توانند به آن غلبه كنند. اجازه ندهيد اين دوره خيلي طولاني شود و براي كمك تماس بگيريد.
مشاور در اين مرحله از مراحل طلاق به زوجين اجازه مي دهد تا روند سوگواري را طي كنند، زوجين را از نگرش بيچارگي نجات مي دهد و به آن ها كمك مي كند فرآيند غم و اندوه را بپذيرند.

مراحل طلاق عاطفيمرحله سوم: خشم و كينهدر پس خشم، ترس ها و عدم اطمينان زيادي در مورد آينده، امور مالي و اميد به آينده وجود دارد. در اين مرجله يكي از طرفين يا هر دو در حال ابراز نارضايتي يا عدم اطمينان از رابطه، تنش و احساسات هيجاني هستند.
نقش هاي مشاور در اين مرحله از مراحل طلاق عاطفي عبارت است از: خنثي كردن خشم زوجين، هدايت انرژي خشم، بهبود توانايي تصميم گيري زوجين، بهبود مهارت هاي كوتاه مدت و بلندمدت حل مسئله براي زوجين.
خشم ناشي از دروغ گفتن، خيانت، طرد شدن، فريب خوردن، سوء تفاهم يا رها شدن است. اين ناشي از آن است كه توسط شخصي كه به آن اعتماد داريد به يك مكان بد فشار آورده شويد.
ممكن است از دست خود عصباني، نااميد و خشمگين باشيد، برخي از افراد طلاق و جدايي را نوعي مجازات مي دانند.
مرحله چهارم: مجرد بودن و تصميم به طلاقتجربه جديد استقلال، امتحان كردن فعاليت هاي جديد، تصميم گيري آزاد، افزايش اعتماد به نفس، بهبود تصوير از خود و بازگشت به نقش هاي قبلي از ويژگي هاي اين مرحله مي باشد.

نقش هاي مشاور يا ميانجي در اين مرحله نيز بسيار زياد است. بهبود مهارت‌هاي ارتباط مستقيم زوجين، افزايش مهارت‌هاي همكاري، بازيابي روابط و كمك به زوجين در برنامه‌ريزي بلندمدت از كمك هاي مشاور در اين دوران است.
مشاور بايد زمان مناسبي را براي ميانجيگري كارآمد و كم دردسر انتخاب كند تا اطمينان حاصل شود كه زوجين در فاز عاطفي نسبتاً خوبي قرار دارند.
مرحله پنجم: شروع هاي جديد و تصميم گيريدر اين مرحله از مراحل طلاق عاطفي خود مداري و خودآرامشدن، كنترل داشتن، برنامه ريزي و تعهدات بلندمدت، پذيرش پايان ازدواج و ايجاد توافق شكل مي گيرد و فرد مي تواند براي آينده خود تصميم بگيرد و استقلال بيش تري داشته باشد.
به مرور شما با طلاق كنار مي آييد و شرايط را درك مي كنيد، متوجه مي شويد كه روزهاي خوب بيشتري از روزهاي بد داري. مي خواهيد با دوستان خود وقت بگذرانيد و دوستان جديدي پيدا كنيد. در مورد برنامه ريزي و آينده احساس خوش بيني مي كنيد.
اين بدين معني است كه قبول مي كنيد كه زندگي بدون شريك سابقتان نيز به جلو مي رود.

منبع:كانون مشاوران ايران-۵ مراحل طلاق عاطفي و درمان آن

طلاق بگيرم يا نه؟ مي خوام طلاق بگيرم ولي دلم …
طلاق بگيرم يا نه؟ سوالي بسيار آشنا براي افراد متاهل مي باشد كه در زندگي مشترك شان به رضايت زناشويي نرسيده اند و از اين كه راه حلي براي مشكلات شان پيدا كنند نااميد شده اند.
پروسه طلاق از زماني كه فرد تصميم به طلاق مي گيرد تا زماني كه در دادگاه به صورت دادخواست طلاق در مي آيد و عملي مي شود بسيار وقت گير و زمان بر مي باشد، متاسفانه اين روند در صورتي كه فرزند داشته باشيد بسيار حساس تر مي شود. به همين دليل قبل از آن كه تصميم در مورد طلاق به تغييراتي كه بعد از جدايي از همسرتان به وجود مي آيد توجه كنيد و با آگاهي كامل اقدام به جدايي نماييد.
در صورتي كه با پرسش طلاق بگيرم يا نه درگير هستيد و نمي توانيد تصميم بگيريد اين مقاله را تا انتها مورد مطالعه قرار دهيد تا با ديد روشن تري به اين قضيه توجه داشته باشيد.
نگرش مردم و جامعه در مورد طلاققبل از آن كه بخواهيد به پرسش طلاق بگيرم يا نه پاسخ درستي بدهيد بايد اين موضوع را در جنبه هاي مختلف مورد بررسي قرار دهيد، يكي از جنبه هاي منفي طلاق گرفتن نگاه منفي مردم و اطرافيان به اين موضوع مي باشد ممكن است كه بگوييد نگرش جامعه اهميتي براي شما ندارد، اين طرز فكر مشكلي ندارد بلكه يك نوع مزيت اخلاقي است. اما مشكل زماني شروع مي شود كه در مناسبات اجتماعي قرار مي گيرد و در آن جا با مشكلاتي رو به رو مي شويد زيرا بعد از طلاق بسياري از افراد به افرادي گوشه گير و منزي تبديل مي شوند و در اين جلسات نمي توانند حضوري فعال داشته باشند.
يكي از مواردي كه قبل از طلاق گرفتن بايد به آن توجه داشته باشيد اين است كه طلاق چه تاثيري بر روي روابط شما و حضورتان در جامعه خواهد گذاشت در صورتي كه قضاوت مردم براي شما اهميت بسياري دارد اين موضوع در جنبه هاي مختلف زندگي تان اثر منفي مي گذارد، نگاه جامعه به شخص طلاق گرفته تنها يك نگاه از بيرون نمي باشد بلكه ممكن است باعث شود كه شما در شرايط روحي و رواني نامناسبي قرار بگيريد.

طلاق بگيرم يا نه؟ مي خوام طلاق بگيرم ولي دلم ...پويايي هاي رواني طلاقمعجزه روانكاوي طلاقطلاق بگيرم يا نه؟ مشكلات جنسييكي از عوامل مهمي كه باعث جدايي زوجين از يكديگر و تصميم به طلاق مي شود عدم رضايت زناشويي در زمينه روابط جنسي مي باشد، رابطه هاي پر هيجان بين شما و همسرتان تنها خاطراتي هستند كه اختصاص به اوايل ازدواج دارند و به سال هاي آغاز ازدواج مربوط مي شوند. شايد فكر كنيد كه بعد از طلاق موقعيت شما دشوارتر از اكنون نخواهد شد و ممكن است از نظر جنسي در وضعيت بهتري قرار گيريد و بتوانيد شور و حالي جنسي كه در سال هاي اوليه زندگي داشته ايد با فرد ديگري تجربه كنيد.
اگر چه در ابتدا طلاق به نظر مي رسد كه آزادي و حق انتخاب بيشتري خواهيد داشت و در رابطه جنسي با محدوديت هايي رو به رو نمي شويد اما در مقابل امنيت جنسي تان را با شريك جنسي مطمئن از دست خواهيد داد.

منبع:مركز مشاوره و روانشناسي مشاورانه-طلاق بگيرم يا نه؟ مي خوام طلاق بگيرم ولي دلم …

سنين بين 2 تا 4 سالگي بدترين سن بچه ها براي طلاق در نظر گرفته مي شود، زيرا اين زماني است كه والدين بيشترين نقش را در رشد آن ها دارند.
بعد از 3 سالگي، به نظر مي‌رسد كه احتمال آسيب‌هاي عاطفي طلاق در حدود 11 سالگي به اوج خود مي‌رسد. در اين سن آن ها وابستگي عميقي به والدين و خانواده به عنوان يك واحد ايجاد كرده اند. در عين حال، آن ها عميقاً خودمحور هستند، كه باعث مي شود فروپاشي خانواده را دروني كنند.
درگيري والدين به ويژه اگر در مقابل كودكان اتفاق بيفتد بسيار آسيب زا مي شود. بدترين حالت آن  زماني است كه والدين از طريق كودك با يكديگر ارتباط برقرار كنند يا از كودك براي آسيب زدن به يكديگر استفاده مي كنند. اگر درگيري ميان زوجين بسيار شديد باشد حتي مي توان گفت كه طلاق به نفع كودك مي باشد.
طلاق چگونه بر كودكان بزرگتر تأثير مي گذاردبدترين چيز براي يك بچه اين است كه بعد از طلاق، يكي از والدين از رابطه خارج شود. طبيعي است كه كودكي كه والدينش غايب است از خود مي پرسد: «مشكل من چيست كه تو مرا دوست نداري؟» و مشكل را به خودش مرتبط مي داند.
وقتي كودك به بلوغ مي‌رسد، پتانسيل بيشتري براي پذيرش و درك طلاق والدين دارد.حتي در برخي از موارد نوجوانان مدافع طلاق والدينشان بوده اند و عاقلانه تر از والدين خود رفتار مي كنند.
در طول طلاق، والدين اغلب چنان درگير احساسات غم، خشم، ترس و سردرگمي مي شوند كه به سختي مي تواند احساسات خود را مديريت كنند، چه رسد به احساسات فرزندانشان. 


كمك به كودكان بزرگسال براي مقابله با طلاقراه هاي زيادي وجود دارد كه والدين مي توانند به فرزندان بزرگسال خود كمك كنند تا با طلاق كنار بيايند. اولاً، والدين بايد بدانند كه طلاق آن ها بر فرزندان آن ها تأثير مي گذارد. اولين كار اين است كه بايد به آنچه كودكانشان مي گويند گوش دهند. تحقيقات نشان مي دهد كه شنيده شدن به بهبودي فرد كمك مي كند.
جشن‌ها و سنت‌هايي براي تعطيلات، تولد، فارغ‌التحصيلي، عروسي و تولد وجود دارد كه ممكن است هرگز به عنوان يك خانواده تكرار نشوند، بچه هاي بالغ آسيب هايي را تجربه مي كنند بنابراين از تحقير والد ديگر و استفاده از فرزند بزرگسال خود به عنوان محرم درد و دل خود بپرهيزيد. علاوه بر اين از تلاش براي وادار كردن آن ها به انتخاب طرف خودداري كنيد و آن ها را به طرف خود نكشيد زيرا ممكن است احساس گناه نسبت به والد ديگر پيدا كنند.
بچه هاي طلاق در بزرگساليافرادي كه والدينشان درگير طلاق بوده اند در بزرگسالي نسبت به زندگي مشترك ديد خوبي ندارند. اين نگرش باعث مي شود كه رابطه سالم و موفقي را تجربه نكنند. 
چالش هايي كه فرزندان طلاق در بزرگسالي با آن روبرو مي شونداز بسياري جهات، فرزندان والدين طلاق مي توانند احساس كنند كه سال ها از زندگي خود را از دست داده اند. اثرات طلاق بر والدين و فرزندان ويرانگر است و باعث تضعيف رابطه والدين و فرزندان مي شود . كودكان نوپا كه والدين آن ها طلاق گرفته اند ممكن است مشكل خواب را تجربه كنند.
مشكلات مربوط به اعتمادبرخورد با طلاق والدين در بزرگسالي براي افرادي كه به تازگي وارد بزرگسالي شده اند اعصاب خردكن است.  يكي از اثرات رواني طلاق بر كودكان اين است كه اغلب با مسائل اعتماد دست و پنجه نرم مي كنند.

مشاوره براي فرزندان طلاق تنها راه براي اطمينان از بهبودي آن ها از اثرات مخرب طلاق است، مشاوران قادر به ايجاد روابط پايدار و رضايت بخش مي باشند.
اعتياد| تاثير طلاق بر فرزند دختريكي از چالش هاي اصلي طلاق اين است كه فرزندان طلاق اغلب دچار آسيب هاي رواني مي شوند.
فرزندان طلاق نسبت به همسالان خود كه بخشي از خانواده هاي شاد هستند، بيشتر مستعد سوء مصرف مواد مي شوند. تلاش براي پر كردن خلاءهاي عاطفي و معنوي، ممكن است باعث شود فرزندان براي رهايي به الكل و مواد مخدر روي آورند.

منبع:كانون مشاوران ايران-بدترين سن بچه ها براي طلاق| بهترين برخورد با كودك طلاق

گاهي اوقات زوجين پيش از ازدواج متوجه وجود اختلافدر ازدواج نمي شوند و همين امر باعث مي شود كه پس از ازدواج نتوانند با يكديگر فعاليت هاي مشتركي داشته باشند و به مرور از يكديگر خسته شوند و از هم فاصله بگيرند.
به اين مثال توجه كنيد:
تنها چند ماه از ازدواج مان گذشته بود كه متوجه تفاوت هايمان شديم. در زمان نامزدي هركاري مي كرديم كنار هم باشيم اما پس از ازدواج متوجه شدم كه واقعا خريد كردن با او را دوست ندارم، او ساعت هاي زيادي در مغازه ها به دنبال لباس مي گشت و اين امر مرا به شدت كلافه مي كرد. اكنون پس از گذشت سي سال ما ياد گرفتيم تا با تفاوت هاي يكديگر كنار بياييم. البته كه هنوز هم در خريد كردن همان نظر را داريم!
تفاوت هاي جنسيآيا علاقه به خريد به دليل تفاوت جنسيتي مي باشد؟ 
تقريبا تمام افراد موافق هستند كه زن و مرد تفاوت هاي زيستي دارند اما به همان اندازه كه متفاوت هستيم مي توانيم مكمل يكديگر نيز باشيم. ممكن است تفاوت هاي جنسي وجود داشته باشد اما تفاوت هاي شخصيتي موضوعي است كه بايد بر آن تمركز كرد زيرا ريشه اصلي درگيري ها به آن بر ميگردد.
تفاوت هاي شخصيتيآيا شنيده ايد كه مي گويند افراد متضاد مانند آهن ربا هم را جذب مي كنند؟
بر اساس مطالعاتي كه انجام شده است اين امر واقعيت دارد، مراجعين زيادي داشته ام كه در ابتدا از اين تفاوت ها لذت مي بردند اما به مرور همين تفاوت ها باعث درگيري آن ها شده است، به صحبت هاي زير دقت كنيد تا بيش تر متوجه اين امر بشويد:
من(نهال) و سينا سال ها پيش باهم آشنا شديم سينا به شدت آرام و درونگرا بود درحالي كه من پرحرف و اجتماعي بودم او گوش بسيار خوبي براي حرف هاي من بود، او به تمام حرف هاي من گوش ميداد، هرگز به ساعتش نگاه نمي كرد و بودن در كنار او به من آرامش بسيار زيادي مي داد. تنها چند ماه از ازدواج ما گذشته بود كه همين تفاوت ها به نظر خسته كننده مي آمد. كم كم سينا به نظرم مثل يك پيرمرد خسته كننده شده بود كه هيچ برنامه اي براي آينده نداره و ترجيح مي ده كه تمام وقت خودش رو توي خونه باشه.
اين داستان در جلسات زيادي تكرار مي شود و معمولا هر دو زوج از اين تفاوت ها شكايت دارند.
گام اول: نقاط ضعف و قوتاولين گام براي زوجين اين است كه نقاط ضعف و قدرت خود را شناسايي كنند اين كار ممكن است دشوار بوده و نياز باشد تا از مشاور كمك بگيرند، مشاور با پرسيدن سوال و جواب ليستي از نقاط ضعف و قدرت زوجين تهيه مي كند.

در شرايطي كه زوجين متفاوت از يكديگر باشند احتمالا نقاط ضعف يكي نقاط قوت ديگري است و بالعكس بنابراين از زوجين خواسته مي شود تا به يكديگر اجازه دهند كه در چيزي كه خوب هستند فعاليت را به دست بگيرند. 
اين امر ممكن است دشوار باشد اما بايد هردو زوج اين گام ابتدايي را با يكديگر بر دارند.
به طور مثال در داستان نهال و سينا، سينا كه در رشته رياضي تخصص بيش تري داشت اداره امور مالي را در دست گرفت و نهال مسئول خريد و رسيدگي به كلاس بچه ها را به عهده گرفت البته اين بدين معني نيست كه نهال هيچ سهمي در امور مالي ندارد و هنوز هم بايد در تصميم هاي مهم وارد شود و نقش داشته باشد.

منبع:كانون مشاوران ايران-تفاوت هايي كه ازدواج را به قعر سياه چاله طلاق مي كشاند

تجربه كردن طلاق و اين حقيقت كه خانواده شما در حال تغيير است، شرايط بسيار سختي مي باشد، ولي يك سري مورادي وجود دارند كه مي توانند به شما كمك كنند تا احساسات خودتان را در رابطه با موارد صورت گرفته مشخص كنيد.
هر چند كه توافق هاي مربوط به حضانت ناخوشايند مي باشند يا درك كردن آن سخت مي باشد، ولي يك سري مواردي وجود دارند كه شما با انجام دادن آنها مي توانيد از اين دوره هاي سخت عبور كنيد.
قانون حضانت در طلاق توافقي و غير توافقياز نظر مشاور كو : مركز مشاوره روانشناسي و مشاوره آنلاين اين مطالب مي تواند براي گروه زير مفيد باشد:خانواده شما از هم جدا شودشما در مورد توافق هاي مربوط به حضانت نگران باشيدشما مي خواهيد بدانيد كه چه كاري بايد انجام دهيد تا طلاق منطقي باشدقانون حضانت در طلاق توافقي و غير توافقي "مشاور كو"قانون حضانت در طلاق توافقي و غير توافقي – “مشاور كو”تغيير كردن همه مواردزماني كه خانواده شما از هم جدا مي شود، اين شرايط براي همه افراد خانواده سخت خواهد بود. اين اتفاق مي تواند بعد از يك دوره طولاني مدت از اختلاف داشتن و احساس بدبختي صورت بگيرد، يا مي تواند به محض احساس نگراني و به وجود آمدن شرايط ناراحت كننده صورت بگيرد.

عواطف موجود كاهش پيدا مي كنندهمزمان با تغيير روابط خانوادگي شما، همچنين تعديلات قابل ملاحظه ديگري صورت خواهند گرفت. هر شخصي واكنش منحصر به فرد خودش را نسبت به موارد در حال اتفاق افتادن خواهد داشت و اين واكنش ها مي توانند از ناراحتي عميق تا حتي احساس راحتي متفاوت باشند.
در صورتي كه عصبانيت خاصي نسبت به يك فرد داريد، اين مورد نرمال مي باشد – اين يك احساس نرمالي است كه شما بايد بر روي آن كار كنيد.
والدين شما با هم دعوا مي كننددر صورتي كه والدين شما در اغلب مواقع جر و بحث و يا دعوا بكنند، ممكن است كه آنها پريشان و حواس پرت به نظر برسند و هيچ بخشي از وقت خودشان را به شما اختصاص ندهند.

منبع:مشاوركو:مركز مشاوره روانشناسي و مشاوره آنلاين-قانون حضانت در طلاق توافقي و غير توافقي

پشيماني بعد از طلاق؛ چند دليل براي بازگشت به گذشته
بسياري از زوج هايي كه از يكديگر جدا مي شوند بعد از طلاق، احساس پشيماني كرده و تصور مي كنند كه اشتباه كرده اند. طلاق به معني جدايي زوجين از يكديگر به دليل شكست در زندگي مشترك مي باشد.
اين افراد در ابتدا با عشق و علاقه دو طرفه تصميم به ازدواج مي گيرند اما گاهي اين عشق دوامي ندارد و منجر به طلاق و جدايي مي شود.
بعد از طلاق و جدايي احساس هاي متفاوتي را افراد تجربه مي كنند كه از مهم ترين آن ها مي توان به دلتنگي و پشيماني اشاره نمود. و آن ها از اين كه زندگي شان دوام نداشته است و براي خوب شدن روابط شان تلاش نكرده اند دچار عذاب وجدان مي شوند.
در اين مقاله قصد داريم كه علل احساس پشيماني بعد از طلاق را بررسي كنيم و در پايان نكاتي كه باعث مي شود اين حس در افراد از بين برود را بيان نماييم.
در صورتي كه تصميم به طلاق گرفته ايد بايد قبل از آن از مشاور كمك بگيريد تا در اين خصوص شما را راهنمايي كند.
الف – پشيماني بعد از طلاق : نگاه منفي جامعهدر اكثر موارد، جامعه نسبت به افرادي كه طلاق گرفته اند ديد مثبتي ندارند. اگر در جامعه اي سنتي و پايبند به اصول كلاسيك خانواده زندگي مي كنيد، نگاه منفي آن ها بيشتر خواهد بود. اين ديد منفي منجر به تنش هاي فكري با اجتماع و فشار فكري بر روي فرد مطلقه مي شود.
اين امر در مورد خانم ها و زن هاي مطلقه بيش تر است و عذاب وجدان و پشيماني را براي فرد به همراه خواهد داشت. در اين شرايط فرد خودش را مقصر مي داند و به خاطر اين كار خود را ملامت و سرزنش مي كند.
بعد از طلاق، در زندگي فرد مشكلات بسياري به وجود مي آيد به طوري كه اين مشكلات فشار عصبي بسياري بر روي فرد وارد مي كند برخي از آن ها عبارت اند: مشكلات مالي، تنش هاي رواني، مورد قضاوت قرار گرفتن اطرافيان و حضانت فرزندان.
به خاطر اين مشكلات فرد ممكن است تصميم به بازگشت بگيرد و از طلاق منصرف شده و زندگي اش را ادامه دهد اما توجه داشته باشيد در اين خصوص نبايد عجولانه تصميم بگيريد. و با بررسي همه جوانب سعي كنيد بهترين تصميم را به كمك مشاور بگيريد.
اشتباهاتي كه به طلاق ختم مي شونداشتباهات مهلك كه به طلاق و جدايي ختم مي شوندب – پشيماني : تاثير طلاق بر زندگي فرزندانطلاق براي فرزندان بسيار دردناك است زيرا به عنوان فرزندان طلاق با چالش هاي بسياري رو به رو مي شوند. كودكان بسيار حساس هستند و در اكثر موارد با عواقب منفي طلاق رو به رو مي شوند. يكي از اين عواقب دوري از پدر و مادر و دلتنگي براي آن ها مي باشد.
بعد از طلاق نياز عاطفي كودك كه يكي از مهم ترين نيازهاي اوليه و اساسي او مي باشد برطرف نخواهد شد زيرا فرد حضور پدر و مادر و احساس امنيت خاطر و آرامشي كه لازم دارد را نمي تواند بعد از طلاق به طور كامل تجربه كند و اين جدايي ضربه عاطفي مهمي به كودك وارد مي كند
پدر و مادر به خاطر عشق و علاقه اي كه به فرزندشان دارند ممكن است دچار پشيماني شوند و از طلاق منصرف شوند.

ج – تاثير طلاق بر ازدواج بعدي شمابسياري از افرادي كه طلاق گرفته اند بعد از طلاق تصميم به ازدواج مجدد مي گيرند در حالي كه ممكن است آثار طلاق از بين نرفته باشد.
ازدواج مجدد به دلايل مختلفي به وجود مي آيد اما برخي از افراد بدون اين كه آثار ناشي از جدايي و طلاق را از بين ببرند تصميم به ازدواج مجدد مي گيرند در اين حالت در زندگي مشترك جديد با مشكلاتي رو به رو خواهند شد،
زيرا دلايل طلاق شان را به خوبي بررسي نكرده اند و با بي توجهي نسبت به آن تصميم به ازدواج مجدد گرفته اند.
تصميم عجولانه آن ها باعث شده تا رفتارهاي خود را كه بر روي طلاق اثر گذاشته است را نشناخته و همين عدم تغيير رفتار در زندگي جديد مشكل ساز شده و چالش هايي را به همراه خواهد داشت به طور كه فرد بعد از طلاق دچار پشيماني مي شود.

منبع:مركز مشاوره و روانشناسي مشاورانه-پشيماني بعد از طلاق | چند دليل براي بازگشت به گذشته

يكي از تكنيك هاي روانكاوي طلاق ، نظريه روان پويايي طلاق است.
در رويكرد روانكاوانه فرد در طول طلاق اثرات گوناگوني را تجربه مي كند، كه اين اثرات عبارت اند از: انتقاد از خود، افسردگي، خشم و عصبانيت، احساس گناه، محروميت و نيز رهايي، آسودگي، شادي، احساس قدرتمندي و چگونگي كار روانكاو با اين افراد و فهم احساسات آن ها مي باشد.
روانكاوي بيشتر بر روي گذشته فرد و دوران كودكي و بخش ناهشيار او تاكيد دارد و بر طبق گفته هاي روانكاوي طلاق بر اساس كمبودهاي رشدي مي باشد كه در فرد وجود دارد.
روانكاو و زوج درمانگران معمولا زوجيني را مورد درمان قرار مي دهند كه در سطح خودآگاه خود تعارض هاي بسياري دارند و اين تعارض ها را به خاطر عوامل فرهنگي، اجتماعي و محيطي تجربه مي كنند.
به عنوان نمونه زن و شوهر ممكن است در زندگي رابطه خوبي با يكديگر داشته باشند و علايق و سليقه آن ها مشابه باشد اما در زمينه هاي اعتقادي، فرهنگي، اقتصادي و مذهبي تفاوت هايي داشته باشند.
اين تفاوت ها ممكن است باعث تعارض شود و وجود آمدن تعارض هاي زناشويي وطلاق مي تواند آسيب هاي بسياري را براي فرد به وجود آورد.
افراد اگر قبل از ازدواج در جلسات مشاوره شركت كنند و تست ازدواج را قبل از ازدواج انجام دهند مشاوره مي تواند ميزان تناسب شخصيت افراد، اختلالات رواني، ميزان تفاوت هاي اساسي كه بين آن ها وجود دارد و مي تواند بر آينده آن ها اثر بگذارد را شناسايي كرده تا احتمال طلاق و جدايي در آينده كاهش يابد و فرد را از تهديد هاي رو به رو شده با طلاق و جدايي دور كنند.
به عبارت ديگر اگر روانشناختي پيشرفت خوبي داشته باشند افراد بر اساس پيشرفت اين دانش مي توانند ازدواج موفقي داشته باشند و زندگي مشترك خوبي را تجربه كنند.
نظريه روان پويايي طلاقانتقاد از خود :بعد از طلاق فرد خود را مورد سرزنش و انتقاد قرار مي دهد و بر اين باور است كه اگر واقعا دوست داشتني و خوب بود همسرش به زندگي با او ادامه مي داد و نيازهايش را برآورده مي ساخت. و  اين يكي از پويايي هاي رواني طلاق است.
فرد چون دچار شكست عاطفي شده است خود را مورد سرزنش قرار مي دهد و در او احساس ناخوشايندي دوباره زنده مي شود احساساتي مانند زمان قبل كه به خاطر خود شيفتگي او به وجود آمده و والدين نتوانسته اند به خوبي برآورده كنند.
هنگامي كه فرد خودش را سرزنش مي كند در اين هنگام طرف مقابل از خشم او در امان مي ماند و ترس و خشم را انكار مي كند چون فرد خودش را مقصر مي داند.
روانكاوي طلاق
افسردگي در نظريه روان پويايي طلاقبراساس پويايي هاي رواني طلاق فرد بايد به ثبات شخص يا شي برسد تا بتواند تصميمات را به درستي بگيرد، يكي از وظايف اساسي كه فرد زمان رشدش بايد آن را فرا بگيرد كنار آمدن با نقاط قوت و ضعف خود و نقاط قوت و ضعف ديگران مي باشد كه به آن ثبات شخصيت مي گويند.

اگر فرد به ثبات شخصيت نرسد به خاطر هر اتفاقي احساس افسردگي مي كند مثلا ممكن است نسبت به فردي كه به اشتباه فكر مي كرده مي تواند با او خوشبخت شود و نيازهاي عاطفي او را ارضا كند زماني كه او را از دست مي دهد احساس افسردگي كند.
در اين هنگام فرد خود شخصي بي احساس مي داند و براي اينكه با افسردگي مقابله كند و دفاع عليه اين احساس داشته باشد به روابط نامشروع زودگذر و ناخوشايند روي آورد.
اشتباهاتي كه به طلاق ختم مي شونداشتباهات مهلك كه به طلاق و جدايي ختم مي شوندخشم :در هنگام طلاق افرادي هستند كه ممكن است خشم بسياري نسبت به همسر خود داشته باشند و حالت هاي بسيار بد و دشواري را تجربه كنند در اين هنگام فرد بايد خشم خود را به خوبي بشناسد و آن را بپذيرد و اگر به تنهايي موفق نشد در اين زمينه از روانشناس كمك بخواهد.

منبع:مركز مشاوره و روانشناسي مشاورانه-معجزه روانكاوي طلاق